کاربر مهمان خوش آمدید

ناشر مجموعه کتابهای به سوی موفقیت در حوزه های مختلف-مجری و برگزار کننده هزاران نمایشگاه کتاب

سبد خرید  ( 0 )

نماینده رسمی و انحصاری شرکت پدرپولدار(RICHDAD) در ایران و تنها تولید کننده و ارایه دهنده خدمات پشتیبانی

کتابها و بازیهای رابرت کیوساکی در خاورمیانه

 

سبد خرید
 

شفای زندگی از زبان لوئیز هی


شفای زندگی از زبان لوئیز هی

 
نقطه اوج زندگي آنجايي است كه من ايستاده‌ام. همه چيز خوب است و زيبا. زندگي در حال تغييرات و اين بزرگترين شانس من براي پيروزي است. پيروزي كه سال‌ها برايش تلاش كرده‌ام و مي‌دانم كه روزي به آن دست پيدا مي‌كنم. فقط كافي است خود را باور كنيم و بدانم هر لحظه كه مي‌گذرد يك قدم به هدفم نزديكتر مي‌شوم. اين لحظه، لحظه آغازين فرداي من است و من قدردان آن هستم. همه چيز در دنياي من خ وب است و من دنيا را با تمام خوبي‌هايش دوست دارم.
در زندگي ما هماني هستيم كه بدان فكر مي‌كنيم. به نظر من هر كسي حتي خود من، براي همه چيز در زندگي چه خوب و چه بد، مسئول هستيم. زيرا افكار ما هستند كه امروز و فرداي ما را مي‌سازند. حتي تجربيات نيز بر اساس احساسات دروني و طرز فكر ما شكل مي‌گيرند و ما آنها را به صورت كلمه بر زبان مي‌آوريم و به همگان نشان مي‌دهيم.
در حقيقت اين خود ما هستيم كه شرايط گوناگون را در زندگي براي خود بوجود مي‌آوريم، اما به محض اينكه به مشكلي برخورد كنيم، ديگران را مسئول ناراحتي‌ها و مشكلات خود مي‌دانيم، آنها را سرزنش مي‌كنيم. زيرا در زندگي ما هيچ چيز و هيچكس به اندازه ما قدرت تغيير در آن را ندارد.
اگر ما در ذهنمان به دنبال آرامش و لذت باشيم، در زندگي به آنها دست پيدا مي‌كنيم. حال به دو جمله زير خوب فكر كنيد:
«هيچ‌كس به اندازه خودم قدرت تغيير در زندگي مرا ندارد....»
«هر كسي مي‌تواند تاثير خاصي روي من بگذارد و زندگي مرا نيز دستخوش تغيير و تحول كند.»
كاملا مشخص است كه دو جمله فوق معناي كاملا متفاوتي دارند و هرگز نمي‌توانند طرز فكر يك شخص باشند. افرادي كه اينگونه تصور مي‌كنند، به تجربيات متفاوتي مي‌رسند و در شرايط متفاوت‌تري نسبت به يكديگر زندگي مي‌كنند.
دنيا نيز خاصيتي دارد كه از تمام افراد در خود مراقبت و حمايت مي‌كند.
هر آنچه كه ما باور داشته باشيم، ضمير ناخودآگاه ما نيز آنها را مي‌پذيرد و در خود حفظ مي‌كند. پس چندان عجيب نيست كه گاهي همان چيزهايي كه مي‌ترسيم، برايمان اتفاق مي‌افتند، اما اثرات بد آنها به طريقي خود به خود از بين مي‌روند. بايد بدانيم كه اتفاقات بد،‌ حاصل تفكرات بد وحشتناك ما هستند، اما به محض وقوع دنيا از ما مراقبت مي‌كند و مشكلات ما را به طرز كاملا عجيب و خودبخودي از بين مي‌برد. پس بدين ترتيب اگر ما به اين باور برسيم كه هر طور فكر كنيم، همانطور برايمان پيش مي‌آ‌يد، چرا به چيزهاي خوب و اميدواركننده فكر نكنيم؟؟ اگر تصورات مثبت داشته باشيم جمله «هيچ‌كس به اندازه خودم قدرت تغيير در زندگي مرا ندارد» راحت‌تر از جمله «هر كسي مي‌تواند تاثير خاصي روي من بگذارد و زندگي مرا نيز دستخوش تغيير و تحول كند» مي‌پذيريم و آزادانه‌تر زندگي مي‌كنيم.

هيچ‌چيز در دنيا ما را اذيت و يا سرزنش نمي‌كند.
ما بايد در وجودمان به اين باور برسيم كه هيچ چيز در دنيا وجود ندارد كه بخواهد ما را مورد اذيت و آزار قرار دهد و يا سرزنش كند. البته اين هم نوعي طرز فكر است كه به بخود افراد باز مي‌گردد.
اما شما چطور فكر مي‌كنيد؟ به نظر شما اگر ما به اين مسئله اعتقاد داشته باشيم كه دنيا قصد آزار و يا سرزنش ما را ندارد و هر چه در آن هست فقط عشق و محبت است، آيا نظراتمان به كلي عوض نمي‌شوند؟؟ آيا اگر ما هر لحظه تكرار كنيم خود را از صميم قلب دوست داريم، آيا جاي نگراني و سرزنشي باقي مي‌ماند؟ اگر از ته قلب باور داشته باشيم كه زندگي هماني را به ما مي‌دهد كه ما به آن مي‌دهيم، آيا تلاش نمي‌كنيم كه به ديگران عشق بدهيم تا از آنها عشق دريافت كنيم؟؟ آيا اگر هر لحظه به ديگران ابراز علاقه كنيم و به آنها عشق بورزيم، آنها دليلي براي آزار و اذيت و يا حتي سرزنش ما پيدا مي‌كنند؟
برگرفته از کتاب شفای زندگی نوشته خانم لوئیز هی که به زودی توسط انتشارات طاهریان چاپ می شود
 
تعداد بازدید: 7341


 

نظر شما

نام:*
ایمیل:

ایمیل، برای ارسال پاسخ(در مواقع ضرورت) دریافت می شود و منتشر نخواهد شد
محدوده سنی:
متن:*